خدایا، بزرگی، رحمانیت، ستار، رحیم، زیبنده تواست
گفتم غم تودارم گفتا غمت سرآید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم زمهرورزان رسم وفا بیاموز گفتا زماهرویان این کار کمتر آید
گفتم که برخیالت راه نظرببندم گفتاکه شبرواست او ازراه دیگرآید
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتااگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم خوشا هوایی کزباد صبح خیزد گفتا خنک نسیمی کزکوی دلبر آید
گفتم که نوش لعلت مارا به آرزو کشت گفتا توبندگی کن کو بنده پرورآید
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد گفتا مگوی باکس تاوقت آن درآید
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سرآمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه سرآید